گاهی چیزهایی را جدی میگیریم و خودمان را میکشیم که به آن برسیم،  اما وصالش که دست میدهد شوق و اشتیاقش هم میرود!  این یعنی آنچه میجستی و خودت را در هوایش میکشتی آنی نبود که تصورش میکردی و میخواستی. 

آدم ها، مکان ها، شأن ها، کارها و. این گونه اند. گاهی همان را که داری باید بچسبی و بخواهی و توسعه و تعمیقش بدهی که موفقیت و رشد و فرج تو در آن است.  اما خستگی ها، تلقین ها، جو گیری ها و تحولات دیگران تو را به هیجان و ریسک میکشاند و رها میکنی آن چه را که در دست داری! 

به نظرم هیچ جا خبری نیست!  خبرها همین جاست. پیش خودت!  از قضا همه ی خبرها! همه چیزها! 

وقتی محیط ت را عوض میکنی و میروی به حال و هوای دیگران، میبینی که آنها هم حال و هوای دیگری دارند و دلخوش نیستند و تو میمانی که اصلا چرا آمدی و اینها چرا میروند!؟ 

بله!  خبرها همان جاست که تو هستی و همان هاست که تو مشغولش هستی. بچسب به همان. توسعه اش بده. تعمیقش کن. قوی اش کن.  خوب فرا بگیرش. حالا هر چه و هر هنری! نوشتن، تحقیق، تبلیغ، درس خواندن، آموزش، تجارت، رزم و جنگ، مدیریت، کارمندی، کارگری، ورزش  و هرچه هستی و هرجا،  مرکز عالم را همانجا ببین! با تحولات دیگران تو به هیجان نیا لطفا!  زندگی ات را بکن.  همین!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نرگس نویس The son of the honest and the nobles will come Lisa شرکت برازطب نمایندگی فروش محصولات(لاغری) Anita Stacey فرشته مهربان نایس بلاگ